نسبت قیمت مس به نفت خام، همانطور که در نمودار زمانی هفتگی (COPPER/UKOIL) نشان داده شده است، نشان دهنده قیمت نسبی مس به نفت خام است که از سال ۲۰۰۱ در یک کانال صعودی محدود شده است.
با تداوم انقلاب سبز - که با تغییر جهانی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی مشخص میشود - عوامل متعددی میتوانند این نسبت را به سمت شکستن سقف کانال خود (حدود ۰.۰۷۵-۰.۰۸) به سمت بالا سوق دهند.
در زیر محرکهای کلیدی، که در چارچوب این گذار ساختاری موثر هستند، آمده است:
۱. افزایش تقاضا برای مس
مس به دلیل رسانایی استثنایی خود، سنگ بنای فناوریهای سبز است. انقلاب سبز تقاضا برای مس را از طریق موارد زیر افزایش میدهد:
- وسایل نقلیه الکتریکی (EV): وسایل نقلیه الکتریکی به طور قابل توجهی به مس بیشتری (مثلاً برای سیمکشی و موتور) نسبت به وسایل نقلیه سنتی نیاز دارند (تا ۸۰ کیلوگرم در هر وسیله نقلیه در مقابل ۲۰ کیلوگرم کنونی)
- سیستمهای انرژی تجدیدپذیر: پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی و سیستمهای ذخیره انرژی (مانند باتریها) برای انتقال کارآمد برق به شدت به مس متکی هستند.
- زیرساخت: گسترش شبکههای شارژ خودروهای برقی و شبکههای برق مدرن، استفاده از مس را بیشتر میکند.
با افزایش سرعت پذیرش این فناوریها، تقاضای مس میتواند از عرضه پیشی بگیرد و قیمت آن را نسبت به نفت خام بالاتر ببرد و این نسبت را افزایش دهد.
۲. کاهش تقاضا برای نفت خام
انقلاب سبز با هدف کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی انجام میشود که مستقیماً بر نفت خام تأثیر میگذارد:
- رواج بیشتر خودروهای برقی: جایگزینی خودروهای احتراق داخلی با خودروهای برقی، مصرف بنزین و گازوئیل را کاهش میدهد.
- پذیرش انرژیهای تجدیدپذیر: انرژی خورشیدی، بادی و برق آبی در بسیاری از مناطق جایگزین تولید برق مبتنی بر نفت میشوند.
- بهرهوری انرژی: سیاستهایی که صرفهجویی در مصرف انرژی را ترویج میکنند، تقاضای نفت را بیشتر کاهش میدهند.
کاهش مداوم تقاضای نفت خام میتواند قیمت نفت خام را کاهش دهد و نسبت مس به نفت خام را افزایش دهد و از جهش صعودی حمایت کند
۳. محدودیتهای عرضه مس
عرضه مس با تنگناهای بالقوهای روبرو است که میتواند افزایش قیمت را تشدید کند:
- اختلالات معدنی: اعتصابات کارگری، مقررات زیستمحیطی یا تنشهای ژئوپلیتیکی در تولیدکنندگان اصلی مانند شیلی و پرو (که بیش از ۴۰٪ از عرضه جهانی را تشکیل میدهند) میتوانند تولید را محدود کنند.
- کاهش عیار سنگ معدن: بسیاری از معادن مس شاهد ذخایر با کیفیت پایینتر هستند که هزینههای استخراج را افزایش داده و رشد عرضه را محدود میکند.
- عقبماندگی سرمایهگذاری: سرمایهگذاری ناکافی در معادن جدید در طول چرخههای قیمت پایین گذشته ممکن است پاسخ عرضه به تقاضای رو به افزایش را به تأخیر بیندازد.
کمبود دسترسی به مس، قیمت آن را افزایش میدهد و اگر قیمت نفت خام ثابت بماند یا کاهش یابد، این نسبت را افزایش میدهد.
عوامل خنثیکننده
در حالی که انقلاب سبز از جهش صعودی حمایت میکند، نیروهای مخالف میتوانند آن را به تأخیر بیندازند یا از آن جلوگیری کنند:
- شوکهای عرضه نفت خام : رویدادهای ژئوپلیتیکی (مثلاً درگیریهای خاورمیانه) یا کاهش تولید اوپک میتواند قیمت نفت را افزایش داده و این نسبت را کاهش دهد.
- افزایش عرضه مس : اکتشافات جدید معادن یا پیشرفتهای بازیافت ممکن است کمبود مس را کاهش داده و افزایش قیمت را محدود کند.
نتیجهگیری
در چارچوب گرایش کشورها انقلاب سبز، نسبت مس به نفت خام آمادهی جهش صعودی است که عمدتاً ناشی از افزایش تقاضای مس از سوی فناوریهای تجدیدپذیر، کاهش تقاضای نفت خام و محدودیتهای احتمالی عرضه مس است.
حمایتهای سیاسی و پیشرفتهای فناوری، این چشمانداز را بیشتر تقویت میکند. در حالی که ممکن است نوسانات کوتاهمدت رخ دهد، تغییر ساختاری بلندمدت به سمت پایداری، همانطور که در کانال صعودی نمودار هفتگی منعکس شده است، حرکت پایدار به بالای نسبت 0.075 را محتمل تر می سازد، به خصوص اگر با یک کاتالیزور قوی مانند اعلام یک سیاست سبز در دولتهای مختلف یا اختلال در عرضه مس همراه باشد.