وضعیت بازارهای مالی در روز جمعه 10 اکتبر به جای یک روز معمول، مانند یک پس لرزه ژئوپلیتیکی به نظر می رسید: دونالد ترامپ لفاظی های ضدچینی خود را تشدید کرد و تهدید کرد که تعرفه های "عظیم" - که گاهی اوقات توسط او 100 درصد یا بالاتر تعیین می شود - و محدودیت های تشدید فناوری بر واردات چین اعمال خواهدکرد. این تهدید عمومی، که در سراسر رسانه ها ارسال و منتشر شد، بلافاصله اعتماد سرمایه گذاران را از بین برد و یک روز آرام را به یک فشار فروش گسترده تبدیل کرد.
واکنش بازارهای مالی شدید و هماهنگ بود. شاخص های اصلی سهام در آمریکا به شدت سقوط کردند - S&P 500 و Nasdaq شدیدترین افت روزانه خود را در ماه های اخیر ثبت کردند در حالی که داو چندین صد واحد سقوط کرد - زیرا جو ریسک گریزی حاکم شده و سهام های مربوط به بخش فناوری با قرار گرفتن در معرض تشدید ریسک های مربوط به تنش با چین با عرضه شدید روبرو شدند. در همان زمان، بازده خزانه داری ایالات متحده کاهش یافت (یک تغییر رایج از "ریسک پذیری" به بدهی های دولتی ایمن تر) و طلا بر اساس تقاضای پناهگاه امن رشد کرد. روند جریان سرمایه گویا بود: قیمت سهام مربوط به استخراج کانی های کمیاب و معدن در کشورهای غربی افزایش یافت، در حالی که سهام شرکتهای بخش فناوری های بزرگ و خرده فروشی مصرف کنندگان که در معرض ریسکهای مربوط به تنش با چین بودند با کاهش شدید قیمت روبرو شدند.
اما در توضیح دلایل اقدام انتقام جویانه ترامپ باید گفت که کاری که پکن در روزهای اخیر انجام داد، علت اصلی آن است. وزارت بازرگانی چین چند روز پیش اعلامیه شماره 61 را صادر کرد که کنترل صادرات عناصر خاکی کمیاب و تجهیزات پالایش مرتبط را گسترش می دهد به این صورت که فهرست یادشده را به حدود 12 عنصر افزایش داده و مجوز صادرات را تشدید می کند، به ویژه در مواردی که مشکوک به استفاده نظامی یا فناوری پیشرفته است. برخی از اقدامات قرار است در ماه دسامبر اجرایی شوند و شرکت های خارجی که از کانی های کمیاب یا آهنرباهای چینی استفاده می کنند ممکن است برای صادرات پایین دستی نیاز به تأیید صریح نهادهای ناظر دولتی داشته باشند. در حالی که پکن این حرکت را به عنوان کنترل استاندارد صادرات مربوط به امنیت ملی در نظر می گیرد، بازارها آن را به عنوان اهرم استراتژیک در رقابت تخاصم آلود با آمریکا می دانند.
چرا این موضوع مهم است: کانی های کمیاب و آهنرباهای دائمی ورودی های حیاتی برای موتورهای خودروهای الکتریکی، توربین های بادی، تراشه ها، صنایع هوافضا و سامانه های تسلیحاتی هستند. چین در حال حاضر اکثریت قریب به اتفاق عرضه کانیهای کمیاب فرآوری شده و بسیاری از تولید آهنربا را به خود اختصاص داده است، بنابراین کنترل های شدیدتر می تواند باعث ایجاد خفگی واقعی برای زنجیره های تامین فناوری پیشرفته و دفاعی جهانی شود. تحلیلگران و موسسات سیاست گذاری هشدار می دهند که این محدودیت ها می تواند شرکت ها را مجبور کند تا به دنبال منابع جایگزین باشند، برنامه های تولید خود را تسریع کنند و نتیجه این امر از طریق افزایش هزینه های عرضه تراشه و خودروهای برقی آشکار بشود.
پیامدهای کوتاه مدت این تشدید تخاصمات میان آمریکا و چین، افزایش نوسانات بازار و چرخش جهت سرمایه است: سرمایه گذاران درآمدهای شرکت های در معرض ریسک تنش با چین را دوباره قیمت گذاری می کنند، برای معدنچیان داخلی آمریکایی و غربی خصوصاً در حوزه کانیهای کمیاب تقاضا افزایش می یابد و ریسک های ساختاری ژئوپولیتیکی افزایش می یابد. در میان مدت، انتظار تنوع زنجیره تامین سریع (معادن جدید، بازیافت، پیمان های تدارکاتی متحد)، افزایش متقابل کنترل صادرات (محدودیت ها یا تعرفه های فناوری ایالات متحده) و انتقال هزینه به تولید با فناوری پیشرفته را داشته باشید که می تواند به فشار تورمی در بخش های حساس بیافزاید. از نظر سیاسی، این ماجرا احتمال تشدید تشدید تلافی جویانه را افزایش می دهد که می تواند بر مذاکرات تجاری و هر نشست سطح بالا برنامه ریزی شده تأثیر بگذارد.
نتیجه گیری و جمع بندی
هرج و مرج دیروز این بود که بازارها یک مرز ریسک جدید را دوباره قیمت گذاری کردند - کنترل استراتژیک منابع با تهدیدات تعرفه های بی پرده - با پیآمدهای منفی فوری برای سهام، افزایش تقاضا برای پناهگاه های امن (مانند طلا و اوراق قرضه) و شرکتهای غربی استخراج کانیهای کمیاب، و فشار بلندمدت به سمت جداسازی و پاسخ های سیاست صنعتی در هر دو طرف. نتیجه بلندمدت اما بستگی به این دارد که آیا این لفاظی های تهدیدآمیز سرد می شوند یا واقعاً به اقدامات قابل اجرا تبدیل می شوند - و نیز به این بستگی دارد که صنایع و دولت های متحد با چه سرعتی می توانند جایگزین های معتبری برای اخلال شدید در جریان عرضه کانیهای کمیاب از سوی چین بیابند.