یک مشاور سابق فدرال رزرو هشداری جدی صادر کرده و اعلام کرده است که یک بحران نقدینگی سیستمیک در بازارهای مالی در حال وقوع است. این هشدار نگرانکننده، که توسط Kitco News گزارش شده، به فروش اخیر طلا نه بهعنوان یک اصلاح ساده بازار، بلکه بهعنوان یک "سیگنال اضطراری" از ناپایداری عمیقتر اشاره دارد. ارزیابی این فرد نشان میدهد که فدرال رزرو ممکن است بهزودی مجبور شود مبارزه تهاجمی خود علیه تورم را کنار بگذارد، نه به دلیل موفقیت در سرکوب فشار قیمتی، بلکه به این دلیل که پایههای سیستم مالی در حال فروپاشی است و احتمالاً به سمت بازگشت زودهنگام به سیاستهای تسهیل کمی (QE) حرکت خواهد کرد.
پیامدهای چنین بحرانی عمیق است و میتواند مسیر سیاستهای پولی فدرال رزرو را تغییر داده و اثرات گستردهای بر اقتصاد کلان ایجاد کند. این هشدار در زمانی مطرح میشود که بازارها در حال مواجهه با تورم بالا و شرایط مالی سختتر هستند، که این امر لایهای از پیچیدگی و عدم اطمینان به چشمانداز اقتصادی اضافه میکند.
بررسی بحران: کاهش ذخایر و فشار بر بازارها
هشدار این مشاور سابق فدرال رزرو بر چند مشاهده کلیدی در مورد سلامت سیستم مالی مبتنی است. در مرکز استدلال او، کاهش قابلتوجه نقدینگی اضافی قرار دارد، بهویژه در برنامه بازخرید معکوس شبانه فدرال رزرو. این برنامه که در سال 2022 بالغ بر 2.4 تریلیون دلار وجوه اضافی داشت، اکنون گزارش شده که "تقریباً خالی" است و تنها چند میلیارد دلار باقی مانده است. این کاهش چشمگیر نشاندهنده بازگشت به سطوح نقدینگی پیش از همهگیری است و سیستم مالی را از یک سپر حیاتی محروم میکند.
علاوه بر این، کاهش ذخایر بانکی به زیر 3 تریلیون دلار گزارش شده است. بسیاری از مقامات فدرال رزرو این سطح را مرز جداکننده بین "ذخایر کافی" و "ذخایر تحت فشار" میدانند، که نشان میدهد سطوح کنونی، با وجود بالاتر بودن از سال 2019، نشانهای از تنش هستند. سیستم مالی اکنون برای عملکرد روان به پایه ذخیرهای بالاتری نیاز دارد، که این کاهش کنونی را نگرانکنندهتر میکند. همچنین، تحلیلگران به افزایش فاصلهها در بازارهای بازخرید (repo) اشاره کردهاند، نشانهای نگرانکننده برای سیاستگذاران فدرال رزرو که یادآور بحران بازخرید سال 2019 است. فعالسازی غیرمنتظره تسهیلات بازخرید دائمی (SRF) فدرال رزرو در 15 اکتبر 2025، با عملیاتی یکروزه به مبلغ 6.75 میلیارد دلار، نشانهای ملموس از کاهش نقدینگی است و نشان میدهد که بحران تأمین مالی ممکن است نزدیکتر از آنچه تصور میشد باشد. این مشاور بهطور صریح فروش اخیر طلا را بهعنوان یک "سیگنال اضطراری بزرگ" میبیند که نشاندهنده مسائل سیستمیک عمیقتری فراتر از نوسانات معمول بازار است.
برندگان و بازندگان در بحران نقدینگی
بحران نقدینگی سیستمیک و تغییر احتمالی فدرال رزرو از سیاستهای انقباضی (QT) به تسهیل کمی (QE) چشمانداز شرکتهای عمومی را بهطور چشمگیری تغییر خواهد داد. مؤسسات مالی، بهویژه آنهایی که ترازنامه قوی و منابع تأمین مالی متنوعی دارند، ممکن است در ابتدا با چالشهایی از بازارهای وامدهی بینبانکی تحت فشار مواجه شوند، اما در نهایت اگر پاسخ فدرال رزرو سیستم را تثبیت کرده و نقدینگی تزریق کند، میتوانند سود ببرند. با این حال، بانکهایی که به شدت به تأمین مالی کوتاهمدت وابستهاند یا دارای داراییهای غیرنقدشونده قابلتوجهی هستند، ممکن است با چالشهای شدیدی مواجه شوند.
شرکتهایی که به اعتبار آسان و نرخهای بهره پایین وابستهاند، مانند شرکتهای فناوری رشدمحور و کسبوکارهای با بدهی بالا، احتمالاً فشار فوری را تجربه خواهند کرد. بحران نقدینگی، استقراض را گرانتر و دشوارتر میکند، برنامههای توسعه را متوقف کرده و ممکن است منجر به نکول شود. در مقابل، تغییر اجباری به QE، اگرچه در ابتدا پاسخی به بحران است، میتواند در نهایت با کاهش هزینههای استقراض و افزایش دسترسی به سرمایه، راه نجاتی فراهم کند.
برای بازار کالاها، "فروش طلا بهعنوان سیگنال اضطراری" یک موضوع پیچیده است. در حالی که فروش اولیه نشان میدهد سرمایهگذاران داراییها را برای نقدینگی نقد میکنند، یک بحران تمامعیار و QE بعدی میتواند تقاضا برای طلا را به عنوان یک دارایی امن و محافظ در برابر تورم و بی ارزش شدن پول دوباره برانگیزد و به شرکتهای استخراج طلا سود برساند. از سوی دیگر، شرکتهای در بخشهایی که به رکود اقتصادی حساس هستند، مانند کالاهای مصرفی غیرضروری یا کالاهای صنعتی، با کاهش تقاضا و افزایش ریسکهای عملیاتی مواجه خواهند شد. در نهایت، شرکتهایی با جریان نقدی قوی، بدهی قابلمدیریت و خدمات ضروری ممکن است در برابر طوفان اولیه مقاومتر باشند، در حالی که شرکتهایی با ساختارهای مالی شکننده ممکن است به شدت آسیب ببینند.
پیامدهای گستردهتر اقتصادی و معضلات سیاستی
هشدار این فرد سابق فدرال رزرو سایهای طولانی بر چشمانداز اقتصادی کلان میافکند و نقطه عطف مهمی را برای فدرال رزرو برجسته میکند. این رویداد در روند گستردهتر بانکهای مرکزی جای میگیرد که با پیامدهای محرکهای پولی بیسابقه و چالشهای خروج از آن بدون ایجاد ناپایداری مالی دستوپنجه نرم میکنند. تنش بین مبارزه با تورم مداوم و حفظ ثبات مالی مانند راه رفتن روی طنابی باریک برای فدرال رزرو بوده و این هشدار نشان میدهد که این طناب در حال پاره شدن است. تغییر اجباری از سیاست انقباضی به تسهیل کمی نشانهای از عقبنشینی بزرگ در مبارزه با تورم خواهد بود و ممکن است نگرانیهایی را تأیید کند که ابزارهای فدرال رزرو در برابر تورم ناشی از عرضه کمتر مؤثر هستند یا اینکه ثبات مالی در بحران بر ثبات قیمتها اولویت دارد.
پیامدهای احتمالی گسترده است و به هر گوشهای از اقتصاد سرایت میکند. رقبا و شرکای مؤسسات مالی تحت فشار ممکن است با ریسکهای سرایتی مواجه شوند، در حالی که تنگنای کلی اعتبار بر سرمایهگذاری، استخدام و هزینههای مصرفکننده تأثیر خواهد گذاشت. نهادهای نظارتی احتمالاً نظارت بر نقدینگی بانکها و شیوههای مدیریت ریسک را تشدید خواهند کرد. بهطور تاریخی، رویدادهایی مانند اختلالات بازار بازخرید در سال 2019 و بهطور عمیقتر، بحران مالی جهانی 2008، یادآور این هستند که مشکلات نقدینگی چگونه میتوانند به سرعت به تهدیدات سیستمیک تبدیل شوند. وضعیت کنونی، با کاهش حجم بازخریدها و ذخایر بانکی تحت فشار، نشان میدهد که ظرفیت سیستم مالی برای جذب شوکها بهطور قابلتوجهی کاهش یافته و آن را در برابر یک رویداد "قوی سیاه" یا پیشگویی خودکامبخش بازار آسیبپذیرتر میکند.
چه چیزی در انتظار است: حرکت در تقاطع بحران و تغییر سیاستی
آینده نزدیک به واکنش فدرال رزرو به این نگرانیهای فزاینده نقدینگی بستگی دارد. در کوتاهمدت، بازارها بهدقت به دنبال بیانیههای رسمی یا اقدامات بعدی فدرال رزرو خواهند بود که شرایط تنگنا را تأیید میکنند. ادامه یا افزایش استفاده از تسهیلاتی مانند تسهیلات بازخرید دائمی (SRF) نشاندهنده تلاش فعال بانک مرکزی برای رفع فشارهای تأمین مالی خواهد بود. اگر بحران عمیقتر شود، فدرال رزرو ممکن است مجبور شود برنامه انقباضی خود را متوقف کرده یا حتی زودتر از موعد آن را معکوس کند و نقدینگی را از طریق دور جدیدی از تسهیل کمی (QE) به سیستم تزریق کند. این تغییر استراتژیک، هرچند با هدف تثبیت بازارهای مالی انجام میشود، بدون شک مبارزه جاری علیه تورم را پیچیدهتر خواهد کرد و ممکن است به دورهای از تورم همراه با رکود اقتصادی منجر شود که در آن رشد اقتصادی متوقف شده و قیمتها همچنان افزایش مییابد.
امکانات بلندمدت شامل بازنگری اساسی در مورد میزان نقدینگی موردنیاز سیستم مالی برای عملکرد کارآمد است که ممکن است به تنظیمات دائمی در چارچوب عملیاتی فدرال رزرو منجر شود. برای کسبوکارها و سرمایهگذاران، این دوره هم چالشهای قابلتوجهی و هم فرصتهای بالقوهای ارائه میدهد. شرکتها ممکن است نیاز به اولویتبندی حفظ نقدینگی و کاهش بدهی داشته باشند و خود را با محیط اعتباری محدودتر وفق دهند. تغییرات استراتژیک ممکن است شامل فروش داراییهای غیراساسی یا تمرکز بر مدلهای کسبوکار مقاوم باشد. برای سرمایهگذاران، پتانسیل افزایش نوسانات بازار و تغییر در همبستگی داراییها به معنای تمرکز دوباره بر داراییهای دفاعی، ترازنامههای باکیفیت و احتمالاً بازنگری در نقش طلا بهعنوان پناهگاه امن در جهانی است که سیاستهای بانک مرکزی بهطور فزایندهای غیرقابلپیشبینی هستند. سناریوها از یک انتقال کنترلشده، هرچند دشوار، توسط فدرال رزرو برای جلوگیری از بحران کامل تا یک رکود شدیدتر در صورت عدم رسیدگی کافی به نگرانیهای نقدینگی، که منجر به انقباض اقتصادی گستردهتر میشود، متغیر است.
تقاطع حیاتی: ارزیابی مسیر پیشرو
هشدار این فرد سابق فدرال رزرو نقطه عطفی حیاتی برای بازارهای مالی و اقتصاد جهانی است. نکته کلیدی این ادعاست که بحران نقدینگی سیستمیک نه یک تهدید دور، بلکه یک تحول فعال است که با کاهش ذخایر اضافی و تنشها در بازار بازخرید نشان داده شده است. فروش طلا، در این زمینه، از یک حرکت ساده بازار به یک شاخص عمیق از اضطراب سیستمیک بازتعریف میشود. این ارزیابی روایت غالب مبنی بر اینکه فدرال رزرو میتواند موضع تهاجمی خود در مبارزه با تورم را بدون پیامدهای مالی قابلتوجه ادامه دهد، به چالش میکشد.
در ادامه، بازار با تعادل ظریفی بین تعهد فدرال رزرو به ثبات قیمتها و ضرورت ثبات مالی تعریف خواهد شد. سرمایهگذاران باید برای افزایش نوسانات و پتانسیل تغییرات سریع در سیاست پولی آماده شوند. ماههای آینده برای مشاهده نحوه تأیید و رسیدگی فدرال رزرو به این نگرانیهای نقدینگی حیاتی خواهد بود. شاخصهای کلیدی که باید مورد توجه قرار گیرند شامل نرخ استفاده از تسهیلات نقدینگی فدرال رزرو، تغییرات در سطوح ذخایر بانکی و هرگونه ارتباط رسمی در مورد سرعت و آینده سیاست انقباضی است. تأثیر پایدار این رویداد میتواند بازتنظیم انتظارات بازار در مورد مداخله بانک مرکزی باشد و این ایده را تقویت کند که ثبات مالی اغلب مسیر نهایی سیاست پولی را تعیین میکند، حتی در مواجهه با تورم مداوم.