جنگ ترامپ با پاول و اثر آن روی طلا و دلار
در روزهای اخیر دوباره آتش جنگ کهنه میان ترامپ با پاول شعله ور شده است. در این نوشتار، با مروری بر تاریخچه این تنش ها، تحلیلی درباره آثار این امر بر بازارهای مالی ارائه خواهیم کرد.
تاریخچه
۲۰۱۸: اختلافات اولیه
در سال ۲۰۱۸، ترامپ از تصمیم فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره که به منظور عادیسازی نرخها پس از بحران مالی ۲۰۰۸ اتخاذ شده بود، ابراز نارضایتی کرد. او رییس فدرال رزرو را "دیوانه" توصیف کرد و سقوط بازار سهام را به اقدامات این بانک مرکزی نسبت داد. این نخستین نشانههای انتقاد ترامپ از سیاستهای پولی فدرال رزرو بود.
۲۰۱۹: تشدید انتقادات
در سال ۲۰۱۹، انتقادات ترامپ از فدرال رزرو شدت یافت. او سیاستهای این نهاد را "دیوانهوار" نامید و پاول را "دشمن" خواند. گزارشها نشان میدهند که ترامپ به طور خصوصی درباره احتمال برکناری پاول صحبت کرده بود، هرچند در نهایت این اقدام را عملی نکرد چرا که اساساً اختیارات رییس جمهور برای برکناری رییس فدرال رزرو بشدت محدود است.
۲۰۲۰: واکنش به بحران کرونا
در واکنش به بحران اقتصادی ناشی از پاندمی COVID-19، پاول سیاستهای پولی بیسابقهای را اتخاذ کرد که شامل کاهش شدید نرخ بهره و خرید داراییها برای تثبیت اقتصاد بود. ابتدا، ترامپ از این اقدامات حمایت کرد و گفت که از عملکرد پاول "بسیار راضی" است. اما به تدریج که اقتصاد شروع به بهبود کرد، ترامپ دوباره انتقادات خود را آغاز کرد و اظهار داشت که فدرال رزرو باید سریعتر وارد عمل میشد.
اوج گیری دوباره تنشها پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید
در چند روز گذشته، ترامپ انتقادات خود را از فدرال رزرو دوباره شدت بخشیده است. پس از آن که در آخرین نشست خود، فدرال رزرو تصمیم به حفظ نرخ بهره گرفت، ترامپ در شبکه اجتماعی Truth Social از این تصمیم انتقاد کرد و فدرال رزرو را به ناتوانی در مقابله با تورم متهم ساخت. او به طور خاص به تمرکز فدرال رزرو بر مسائل اجتماعی مانند تنوع، عدالت و تغییرات اقلیمی انتقاد کرد و گفت: "اگر فدرال رزرو کمتر به این مسائل میپرداخت، تورم هیچگاه به وجود نمیآمد."
در مقابل، پاول همچنان بر پایبندی فدرال رزرو به تجزیه و تحلیل دادهها تأکید کرد و اظهار داشت: "نیازی نیست که برای تنظیم سیاستهای پولی خود عجله کنیم." او همچنین بر اهمیت اجرای مأموریت دوگانه فدرال رزرو در جهت حفظ حداکثر اشتغال و ثبات قیمتها تأکید کرد.
این تبادل نظرهای اخیر بر تنشهای مداوم بین دولت و فدرال رزرو تأکید میکند، به ویژه در زمینه سیاستهای پولی و استقلال بانک مرکزی. اگرچه ترامپ بارها از سیاستهای نرخ بهره فدرال رزرو انتقاد کرده، واکنش قاطع پاول نشاندهنده تعهد این نهاد به حفظ استقلال و ادامه سیاستهای اقتصادی بر اساس دادهها و تحلیلهای علمی است.
تاثیر روی بازارهای مالی
تنشهای بین ترامپ و پاول تأثیرات قابل توجهی بر بازارهای مالی داشته و دارد. در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ، این تنشهای مداوم بین ترامپ و فدرال رزرو باعث افزایش نوسانات در بازارهای مالی می شد و هر بار که ترامپ انتقادهایی از پاول مطرح میکرد، بازارهای سهام و ارز به شدت واکنش نشان میدادند. این انتقادات به تغییرات سریع در قیمتها منجر میشد، چرا که سرمایهگذاران نمیدانستند آیا فدرال رزرو تحت فشار سیاسی قرار میگیرد و تصمیمات خود را بر اساس آن تنظیم میکند یا نه.
یکی از مهمترین پیامدهای تنشهای ترامپ و پاول، تأثیر بر نرخ بهره و سیاستهای پولی فدرال رزرو بود. ترامپ در چندین مورد خواستار کاهش بیشتر نرخ بهره شد، اما فدرال رزرو بر تصمیمات خود بر اساس استقلال نهادی خود و تحلیلش مبتنی بر دادههای اقتصادی و نه فشار سیاسی تأکید کرد. این اختلاف نظرها باعث ایجاد عدم اطمینان در بازارها شد و سرمایهگذاران در تلاش بودند تا پیشبینی کنند که فدرال رزرو چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت به ویژه که این موضوع برای بازارهای مالی حساسیت بیشتری به دنبال داشت، چرا که استقلال فدرال رزرو به عنوان یکی از اصول کلیدی در پیشبینی تصمیمات پولی و ارزی شناخته میشود.
چرا این بار تنش ترامپ با پاول خیلی مهم و حساس تر از گذشته است؟
نخست اینکه اکنون – ژانویه 2025 – نرخ تورم در آمریکا حدود 3% است که خیلی بالاتر از دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ است که به صورت میانگین در سطح 2% قرار داشت. این مسئله دست فدرال رزرو را برای کاهش نرخ بهره به دستور ترامپ – حتی اگر برخی اعضای FOMC با ترامپ همسو باشند یا بشوند – هم می بندد کما اینکه در آخرین نشست فدرال رزرو هم شاهد عدم کاهش نرخ بهره بودیم. در شرایطی که تورم در آمریکا حدود 50% فراتر از نرخ هدف تورم – یعنی 2% - است، فشار بر فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره بیشتر از گذشته باعث بی اعتمادی به سلامت نظام مالی آمریکا و استحکام دلار می شود.
نکته دیگر اینکه این بار ترامپ جنگ گسترده تری – دستکم در ظاهر – در حوزه تعرفه ها و تجارت میان آمریکا با دیگر کشورها به راه انداخته که این مسئله خود را در اعمال تعرفه 25 درصدی روی واردات از کانادا و مکزیک و 10 درصدی روی واردات از چین از 1 فوریه نشان می دهد. طبیعتاً با افزایش هزینه واردات که ناشی از جهش تعرفه ها است، فشارهای تورمی در اقتصاد پررونق آمریکا باز هم تشدید شده و این موضوع اتفاقاً فدرال رزرو را در عدم کاهش نرخ بهره با شتابی که ترامپ خواهان آن است مصمم تر می سازد.
برنده و بازنده این جنگ کیست؟
در چنین شرایطی، اگر ترامپ و تیم اقتصادی و مالی اش بتوانند به هر شکلی روی تصمیم گیری فدرال رزرو تاثیر گذاشته و باعث چرخش فدرال رزرو به سمت تسهیل پرشتاب تر بشوند، برنده اصلی طلا خواهدبود چرا که با کاهش نرخ بهره اسمی در حین عدم کاهش تورم (یا بدتر اگر تورم رشد کند) نرخ بهره واقعی بشدت افت خواهدکرد که بهترین خبر برای طلا خواهدبود و از سوی دیگر رشد بی اعتمادی به سلامت نظام مالی و پایداری بدهی دولت فدرال هم باعث گریز سرمایه ها به سمت طلا خواهدشد.
از سوی دیگر، با کمرنگ شدن استقلال نهادی و تصمیم گیری فدرال رزرو، جذابیت دلار به عنوان یک ارز امن کاهش یافته و شاهد فشار فروش شدیدی رو این ارز خواهیم بود؛ خصوصاً که از دید تکنیکالی و سنتیمنت هم دلار بشدت بیش-خرید است.