گزارش های PMI ایالات متحده روز جمعه 24 اکتبر منتشر شدند و حاوی داده های مهمی درباره تورم و چشم انداز قیمتها در بزرگترین اقتصاد جهان بودند.
چشم انداز اقتصادی فعلی نشانه های فزاینده ای را نشان می دهد که نشان می دهد فشارهای تورمی ممکن است به زودی با وجود افزایش هزینه های ورودی از فشارهای تورمی پیشی بگیرد. چندین عامل کلیدی - تضعیف تقاضا، موجودی مازاد و افزایش رقابت قیمت - به انتقال از تورم فشار هزینه به ریسک تورمی اشاره می کند.
اول، فروش صادراتی ناامید کننده نشان می دهد که تقاضای جهانی در حال کاهش است. شرکت های تولیدی، که اغلب به عنوان پیشگامی برای حرکت اقتصادی گسترده تر عمل می کنند، از رکود سفارشهای خارج از کشور خبر می دهند. هنگامی که بازارهای صادراتی بی رونق می شوند، تولیدکنندگان داخلی قدرت قیمت گذاری را از دست می دهند. کاهش تقاضای خارجی آنها را مجبور به کاهش قیمت ها یا ارائه تخفیف برای جذب مشتری می کند و زمینه را برای تمایلات ضدتورمی گسترده تر فراهم می کند.
دوم، افزایش بی سابقه موجودی فروخته نشده این پویایی را تقویت می کند. در اوایل سال، بسیاری از کارخانه ها مواد خام و نهاده ها را برای جلوگیری از تحمل افزایش تعرفه های پیش بینی شده و اختلالات عرضه ذخیره کردند. اکنون، در مواجهه با کاهش فروش، شرکت ها مجبور به ادامه تولید برای استفاده از این مواد ذخیره شده هستند - حتی اگر تقاضای بازار تولید را جذب نکند. این عدم تطابق بین تولید و مصرف منجر به عرضه مازاد می شود و تولیدکنندگان را وادار می کند تا قیمت ها را کاهش دهند تا کالاهای خود را بفروشند. چنین رفتار تخفیفی یک مقدمه کلاسیک برای کاهش تورم است، زیرا کاهش قیمت ها می تواند زمانی که رقبا از آن پیروی کنند، خود تقویت کننده روندهای ضدتورمی شود.
سوم، در حالی که هزینه های ورودی همچنان در حال افزایش است، به ویژه به دلیل عبور تعرفه، شتاب قیمت های فروش در حال سرد شدن است. این جداسازی نشان دهنده فشار خطرناکی بر حاشیه سود است: شرکت ها هزینه بیشتری برای مواد می پردازند اما به ازای هر واحد فروخته شده درآمد کمتری دارند. با گذشت زمان، چنین کاهشی در حاشیه سود، استخدام و تولید را سرد می کند، که به نوبه خود می تواند دستمزدها و تقاضا را سرکوب کند - هر دو محرک اصلی مارپیچ های تورمی در ماههای پیشین بوده اند. این داده ها نشان می دهد که تورم قیمت فروش از ماه آوریل به پایین ترین حد خود رسیده است، بر این تغییر در قدرت قیمت گذاری از تولیدکنندگان به مصرف کنندگان تأکید می کند.
در نهایت، کاهش رقابتی قیمت برای برنده شدن در فروش می تواند یک ذهنیت ضدتورمی را تثبیت کند. از آنجایی که کسب و کارها و مصرف کنندگان انتظار قیمت های پایین تری را در آینده دارند، تصمیم گیری های مصرف و هزینه و سرمایه گذاری را به تأخیر می اندازند و تقاضا را بیشتر تضعیف می کنند و حرکت نزولی قیمت را تقویت می کنند. در این صورت ممکن است بانک های مرکزی تحریک تورم از طریق ابزارهای پولی متعارف را به طور فزاینده ای دشوار بدانند.

به طور خلاصه، در حالی که داده های تورم اصلی ممکن است همچنان منعکس کننده افزایش هزینه های ورودی باشد، روایت اقتصادی اساسی - کاهش فروش، موجودی مازاد و کاهش قیمت های نهایی - نشان می دهد که خطر اصلی بعدی کاهش تورم است، نه افزایش آن.
به نظر می رسد اقتصاد در حال ورود به مرحله ای است که تقاضای ضعیف، به جای شوک های هزینه، نیروی غالب شکل دهنده پویایی قیمت خواهد بود.