در چشمانداز اقتصادی جهان، شاخصهای کمی به اندازه احساسات مصرفکنندگان آمریکایی تأثیرگذار هستند. همانطور که نمودار زیر نشان میدهد، همبستگی بلندمدت و قوی بین انتظارات مصرفکنندگان - که توسط شاخص احساسات Conference Board اندازهگیری میشود - و رشد هزینههای مصرفکنندگان نسبت به سال گذشته وجود دارد. این رابطه فقط آماری نیست؛ بلکه نشان دهنده نقش محوری مصرفکنندگان آمریکایی در پیشبرد اقتصاد این کشور است.
هزینههای مصرفکننده تقریباً ۷۰ درصد از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده را تشکیل میدهد، و این باعث میشود سلامت اعتماد مصرفکننده برای عملکرد اقتصادی حیاتی باشد. وقتی احساسات مصرف کننده افزایش مییابد، خانوارها بیشتر احتمال دارد که خریدهای کلان انجام دهند، وام بگیرند و در خدمات سرمایهگذاری کنند - که همه اینها در اقتصاد آمریکا بازتاب می یابد و اشتغال، سرمایهگذاری تجاری و درآمدهای دولت را افزایش میدهد. برعکس، کاهش احساسات مصرفکننده، حتی اگر با کاهش فوری هزینهها همراه نباشد، اغلب مقدم بر کندی یا رکود اقتصادی است.
این پویایی به ویژه در ایالات متحده در مقایسه با سایر کشورها اهمیت دارد. اقتصادهایی مانند چین یا آلمان بیشتر صادرات محور هستند و به شدت به تولیدات صنعتی و تقاضای خارجی متکی هستند. در مقابل، اقتصاد ایالات متحده از درون نیرو میگیرد. این اقتصاد تا حد زیادی به پویه های مصرف داخلی حساس است، به این معنی که شوکهای داخلی - مانند کاهش اعتماد مصرفکننده به دلیل تورم، افزایش نرخ بهره یا عدم قطعیت سیاسی - میتوانند اثرات بزرگی داشته باشند.
این نمودار همچنین نشان میدهد که احساسات تمایل دارند الگوهای مصرف را هدایت یا همگام با آنها حرکت کنند و این امر نقش آن را به عنوان یک سیگنال اقتصادی آیندهنگر تأیید میکند. سیاستگذاران، بازارها و کسبوکارها به دلیل همین قدرت پیشبینی، آن را از نزدیک زیر نظر دارند.
با توجه به اینکه ایالات متحده هنوز بزرگترین بازار مصرف جهانی است، تغییر در رفتار مصرفکنندگان آمریکایی، امواجی را از طریق زنجیرههای تأمین بینالمللی و بازارهای مالی ارسال میکند. به طور خلاصه، احساسات مصرفکنندگان آمریکایی فقط یک شاخص داخلی نیست - بلکه یک شاخص اقتصادی جهانی است.