خانه > بلاگ > آیا دلار به عنوان ارز ذخیره در حال از بین رفتن و سقوط است؟
زمان مطالعه:
20 دقیقه
تاریخ ایجاد:
۲ سال پیش
آیا دلار به عنوان ارز ذخیره در حال از بین رفتن و سقوط است؟
انتخاب ارز ذخیره جهانی
برتون وودز (Bretton Woods) توافقی است که در سال ۱۹۴۴ میان کشورهای بزرگ جهان امضا و به موجب آن، دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی به رسمیت شناخته شد. این توافقنامه، یک سیستم جدید پولی جهانی را پایهگذاری و دلار را به عنوان ارز جهانی جایگزین استاندارد طلا کرد و به این ترتیب، جایگاه آمریکا به عنوان قدرت غالب در عرصه اقتصاد جهان تثبیت شد.
بانکهای مرکزیِ کشورهای امضاکننده توافق برتون وودز میتوانستند هر وقت که اراده کنند، ذخاير دلار خود را با مراجعه به بانک مرکزی (فدرال رزرو) آمريکا به طلا تبدیل کنند. آمريکا، با تکيه بر اين تعهد، در عمل به تنها ضامن نظام پولی بينالمللی بدل شد. براساس این توافق، بانکهای مرکزی کشورها متعهد میشدند که نرخ تبادل را بین ارز رایج خود و دلار آمریکا ثابت نگه دارند. اگر ارزش پول یک کشور نسبت به دلار ضعیف میشد، آنگاه بانک مرکزی به خرید گسترده آن ارز در بازار روی میآورد. چنین خریدی باعث کاهش عرضه آن ارز و در نتیجه افزایش قیمتش میشود. اگر قیمت ارز خیلی بالا میرفت، بانک مرکزی به چاپ بیشتر آن روی میآورد؛ چراکه این امر باعث افزایش عرضه و در نتیجه کاهش قیمت ارز موردنظر میشود. این روش، یک سیاست پولی است که اغلب توسط بانکهای مرکزی برای کنترل تورم استفاده میشد.
در سال ۱۹۷۱، ایالات متحده از یک رکود تورمی (stagflation) گسترده رنج میبرد. رئیس جمهور وقت، ریچارد نیکسون، در پاسخ به کاهش خطرناک ارزش ناشی از وجود مقادیر بیش از حد ارز در حال گردش، ارزش دلار آمریکا در برابر طلا را کاهش داد. او ارزش دلار را به ۱/۳۸ اونس طلا و سپس به ۱/۴۲ اونس رساند. طرح کاهش ارزش پول نتیجه عکس داد. این مسئله باعث هجوم مردم به سمت ذخایر طلای آمریکا در فورت ناکس (Fort Knox) برای تبدیل دلارها به طلا شد؛ دلارهایی که به سرعت ارزش خود را از دست میدادند. فورت ناکس یکی از پایگاههای ارتش آمریکا در ایالت کنتاکی است. این پایگاه علاوه بر کاربردهای نظامی، محل نگهداری ذخایر طلای ایالات متحده است که در حال حاضر بیش از ۴,۷۰۰ تن طلا در این پایگاه موجود است.
تمام این عوامل در نهایت موجب شد که در ۱۵ آگوست سال ۱۹۷۱ (۲۴ مرداد ۱۳۵۰)، نیکسون در تصمیمی ناگهانی که به «شوک نیکسون» مشهور شد، امکان دریافت طلا در ازای دلار را لغو کند. بدون کنترل قیمت، طلا به سرعت به ۱۲۰ دلار در هر اونس در بازار آزاد رسید. تا پایان دهه ۱۹۷۰، تمام کشورها ارزهای خود را شناور کردند و این اتفاق، پایانی بر سیستم برتون وودز بود. پس از فروپاشی این توافق، استاندارد طلا عملاً نقض شد، اما وابستگی کشورها به دلار آمریکا همچنان پابرجا است.
توافق برتون وودز باعث شد کشورها دلار را به عنوان پشتوانه ارزهای خود انتخاب کنند. به نوبه خود، طلا نیز پشتوانهی دلار شد و به این ترتیب، ایالات متحده بر اقتصاد جهانی مسلط شد. آمریکا تنها کشوری بود که میتوانست ارزی را چاپ کند که در سراسر دنیا مقبول بود و کشورها نیز انعطافپذیری بیشتری نسبت به استاندارد طلای قدیمی داشتند. وقتی که این توافق از بین رفت و ارتباط بین قیمت ارز و طلا قطع شد، دلار تبدیل به استاندارد پولی و پشتوانهای برای سایر ارزها شد.
دلار امریکا حدود 58% ارز ذخیره بانکهای مرکزی دنیا را شامل میشود؛ هر چند در سال 1999 این مقدار 72% بود و 75% تراکنشهای مالی دنیا به دلار انجام میشود.
بریکس و به چالش کشیدن دلار
بریکس شورای تجاری پنج کشوری است که در ابتدای قرن با سریعترین رشد، اقتصادهای «نوظهور» بودند و اکنون دستکم یکی از آنها، چین، را باید قدرت اقتصادی تثبیت شده دانست تا نوظهور.
بریکس از کنار هم گذاشتن حرف اول نام این پنج کشور در زبان انگلیسی تشکیل شده است: برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی.
کشورهای عضو بریکس، رکوردهای زیادی دارند:
-
اولین (روسیه)، سومین (چین)، پنجمین (برزیل) و هفتمین (هند) کشورهای بزرگ دنیا
-
پرجمعیتترینها (دو کشور میلیارد نفری دنیا) یعنی چین و هند
-
به جز آفریقای جنوبی، چهار کشور دیگر در بین هفت کشور اول از نظر مساحت و ده کشور اول دنیا از نظر جمعیت و تولید ناخالص داخلی هستند
-
سه ارتش از پنج ارتش بزرگ دنیا از نظر پرسنل در حال خدمت
کشورهای بریکس در مجموع، حدود چهل درصد جمعیت، نزدیک به یک چهارم تولید ناخالص ملی و حدود یک سوم خاک دنیا را تشکیل میدهند
کشورهای بریکس از مهمترین تولیدکنندگان کالا، خدمات و مواد خام در دنیا هستند و پیش بینی شده در آیندهای نه چندان دور، بزرگترین شوند. از دیگر ویژگی های مهم کشورهای بریکس:
- ذخایر عظیم و متنوع منابع طبیعی و زیرزمینی از جمله انرژی و عناصر کمیاب نیروی کار فراوان و ارزان هزینه پایین تولید
- یکی از مهمترین مزایای پیوستن به این مجمع، بانک کشورهای بریکس است که «بانک توسعه نوین» نام دارد. این بانک که یک بانک توسعه چندملیتی توصیف شده، سامانه اعلام پرداختی دارد، برای کشورهای عضو که بدیلی است برای سوئیفت.
- یکی دیگر از اهداف بریکس، انفصال از دلار بهعنوان ارز معیار تجارت بینالمللی است. به گفته روسیه تشکیل صندوق «ذخیره ارزی بینالمللی» براساس ارز کشورهای عضو در جریان است.
آیا گروه بریکس توان به زیر کشیدن هژمونی دلار را دارد؟
آنچه که مسلم است، تلاشهایی برای ایجاد جهان دو قطبی از طرف چین در جریان است و سعی در حذف دلار از مبادلات بین اعضا و کشورهای نزدیک به خود در جریان است. عمده این حرکات پس از جنگ روسیه و اکراین رخ داد. روسیه زیر فشار غرب به رهبری امریکا، متحمل سنگینترین تحریمها شد و به نوعی دچار فروپاشی اقتصادی شده است. چین به عنوان قدرت نوظهور که خود را مدعی نفر اول دنیا برای سالهای آینده میبیند، گوشه چشمی به تایوان به عنوان بخشی از سرزمین مادری خود دارد و آماده تصرف و حمله نظامی به آنجاست؛ ولی از جنگ روسیه و اکراین درس گرفته و نمیخواهد زیر فشار تحریم غرب از هم بپاشد. در نتیجه به دنبال ساخت شبکه مالی خود با حداکثر کشورهای دنیاست و شعار آنها، دلارزدایی از روابط اقتصادیشان است.
یکی از مهمترین ارکان رشد اقتصادی چین دسترسی به انرژِی ارزان و ایمن است. در این راستا روابط استراتژیکی با عربستان تعریف کرده و ایران را به عنوان شریک تجاری، مجبور به سازش با عربستان برای حفظ مسیر ایمن انرژی نمود.
اکنون چین با دسترسی به انرژی ارزان ایران و روسیه و همکاری نزدیک با غول نفتی دنیا عربستان بخشی از مسیر را طی نموده و به نظر با همکاری هند، اقتصاد پنجم دنیا و برزیل حیاط خلوت امریکا توانایی به چالش کشیدن امریکا را دارد.
از طرفی، با توجه به نفوذ چین در روسیه به نظر میرسد ابتکار عمل در جنگ روسیه و اکراین دست چین باشد و میتواند روسیه را پای میز مذاکره بیاورد تا اروپا را وام دار خود کند؛ اروپایی که از پس از کرونا با تورم سنگین دست و پنجه نرم میکند و از طرفی مردم آن از صرف هزینه در اکراین ناراضی هستند.
و اما امریکا که دچار تورم وحشتناک شده و احتمال وقوع رکود به علت سیاستهای گریزناپذیر انقباضی بسیار بالاست، روابط سرد شده با عربستان و خروج خفت بار از افغانستان هیمنه و ابهت آنها را زیر سوال برده است. از طرفی رقیب او در حال فتح مواضع اقتصادی اوست.
تا اینجای کار احتمال شکست امریکا و افول دلار بسیار بالاست؛ اما روی دیگر سکه...
یکی از مهمترین اعضای بریکس، کشور هند است. کشوری در حال رشد سریع. به طوری که با پشت سر گذاشتن بریتانیا به اقتصاد پنجم دنیا رسیده است. با پشت سر گذاشتن چین، پرجمعیتترین کشور دنیاست و روابط تجاری بسیار خوبی با امریکا و چین دارد.
هند با اینکه اکنون در کنار چین است، به صورت تاریخی نشان داده کشور وسط بازی است و دنبال منافع خود است. اکنون با بالا گرفتن اختلافات چین و امریکا، شرکتهای بزرگ امریکایی در حال انتقال به هند هستند و اما نکته مهمتر اینکه هند و چین دارای اختلافات مرزی هستند که گاها هند با کمک اطلاعاتی امریکا موفق به تحقیر چین شده است. در نهایت، هند به زودی رقیبی جدی برای چین خواهد شد. پس این روابط نمیتوانند خیلی هم محکم و قابل اتکا باشد.
و اما نقش عربستان ...
بزرگترین حامی نظامی و امنیتی عربستان همچنان امریکاست. محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد و پادشاه آینده عربستان به پشتوانه سیاسی و اقتصادی شخص ترامپ و دامادش جرد کوشنر به قدرت رسید. در حالی که عموی وی در لیست انتظار بود. تمامی اصلاحات و بلند پروازیهای او به پشتوانه جمهوریخواهان و شخص جرد کوشنر انجام شده است. اکنون به نظر میرسد محمد بن سلمان با بازی با کارت چین دنبال فشار بر جو بایدن است که او را شخص منفور و عامل اصلی قتل خاشقچی میداند.
در صورت پیروزی مجدد ترامپ یا هر جمهوریخواه نزدیک به تفکرات ترامپ، احتمالاً شاهد چرخش مجدد در روابط عربستان و چین باشیم و این اتحاد شاید شکنندهتر از آن باشد که تصور میشود.
کشور روسیه و برزیل با اقتصادهای به هم ریخته، بیش از آنکه حامی چین باشند، نیازمند حمایت چین هستند.
امریکا
کشوری که اقتصاد اول دنیاست، با 25 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی، 25% اقتصاد دنیا را کنترل میکند. ایالات متحده، بزرگترین واردکننده و دومین صادرکننده بزرگ جهان است.
اقتصاد این کشور توسط منابع طبیعی فراوان، زیرساختهای توسعه یافته و بهره وری بالا تغذیه میشود. این کشور دومین ارزش کل برآورد شده منابع طبیعی را دارد. از ده شرکت بزرگ و ارزشمند دنیا به جز آرامکو همگی امریکایی است.
بازار کار این کشور، مهاجران را از سراسر جهان جذب کرده است و نرخ خالص مهاجرت آن یکی از بالاترینها در جهان است. ایالات متحده یکی از اقتصادهای برتر در مطالعاتی مانند «شاخص سهولت انجام کسب وکار»، «گزارش رقابت پذیری جهانی» و موارد دیگر است.
تمامی موارد فوق در مورد چین صدق نمیکند. کشوری با سیستم کمونیستی و کنترل شده تک حزبی و عدم شفافیت اطلاعات. دولت در تمام زمینهها حضور دارد و کنترل ثروت و تجارت در دست آنهاست.
چین از نظر تعریف توسعه کشوری نامتوازن است. قسمتهای شمالی آن اکثرا توسعه نیافته اند.
نتیجه گیری
امریکا با دموکراسی روبنایی و ایجاد فرصتهای سرمایه گذاری و آزادی اقتصادی، بهشت سرمایه گذاران است. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان ژاندارم دنیا و قدرت اول اقتصادی تقریباً به طور متوسط هر 5 سال یکبار وارد جنگ شده است. بودجه نظامی آن 800 میلیارد دلار برآورد میشود. چنانچه امریکا احساس کند هژمونی آن دچار تهدید شده است، قطعاً وارد جنگ خواهد شد. امریکا با تجربه جنگ سرد و سالها حضور در صحنههای جنگ، کشوری با تجربه است. موردی که چین فاقد آن مزیت است.
با تمام اختلافات بین دموکراتها و جمهوری خواهان، نکته مشترک هر دو حزب چین است. هر دو، چین را دشمن اصلی امریکا و تهدید کننده منافع آن میدانند.
در نهایت ارزش پول یک کشور به سیاستهای آن کشور بستگی دارد. شاید طی سالهای آینده شاهد رکود معاملات دلار باشیم، ولی ارزش آن قطعاً حفظ خواهد شد. به عنوان فکت تاریخی، گرچه پوند از معاملات دنیا به عنوان ارز اول حذف شد، ولی ارزش آن همچنان در مقابل کلیه ارزها حفظ شده است.
در کل از دیدگاه شخصی؛ امریکا توان حفظ هژمونی خود را خواهد داشت.
نوشته شده توسط دکتر نیک کام، تحلیلگر مسائل اقتصادی